میگویم وازعهده برون می آیم...قسمت اول
شاید این نکات را به نازنینم نگفته ام یا کمتر گفته ام...
،اما میگویم وازعهده برون می آیم......
خدایا همسری میخواهم که نعم العون علی طاعه الله باشد بهترین یاورم در راه اطاعت ازتو
همراهی میخواهم که باآن راه پرقراز ونشیب به سمت تو را برایم هموارکند...
خدایا زندگی میخواهم نه برمبنای خواست دل بلکه برمبنای امر تو ....
خدایا به نازنینم گفته ام که میخواهم جدول زندگی ام امر باشد وبس .
بارالها :حتی اگر تاکنون آن چیزی که تومیخواستی نبودم .دوست دارم فصل تازه زندگی ام که با نازنینم شروع میشود آن چیزی باشم که تومیخواهی ...نه آن چیزی که دلم میخواهد.
کاش مرا درک کند.کاش دریابد که نظراتم برای پوشش وسایر موار د برگرفته از اعتقاداتم هست وبس
خدایا نازنینم از من نخواهد که یا او را انتخاب کنم یا اعتقاداتم را..
آسایش امروز ما مدیون پرپرشدن 200هزار شهید این وطن است .مدیون صبر 200هزار پدر و200هزار مادرشهیدی هست که آن ها هم بسان دیگران دوست داشتند که دامادی فرزندانشان را ببینند.از فرزندانشان سیر نشده بودند.حتی بعضا یک فرزند داشتن وآن هم تقدیم کردند....
وامروز نیزپشیمان نشده اند.بلکه استوارتر از دیروز میبالند برشهادت فرزندان..
نمیخواهم شروع زندگیم با گناه باشد جوابی ندارم برای پاسخ سوال 200هزار شهید نه،..فقط سوال پدر ودو د ائیم که ما رفتیم تا انقلاب اسلامی وایران بماند ما جاده را صاف کردیم تو تا تو وامثال تو در این آرامشی که مدیون ما هستید ازدواجتان این گونه باشد...
نه .نه هرگز...نمیتوانم تصور کنم با گناه، با معصیت خدا، با ایستادن در برابر اوامر خدا زندگی را شروع کنم...حتی اگر نازنینم این موضوع را قبول نکند......هرگز تردید نمیکنم که بگویم هذا فراق بینی وبینک ...گرچه سخت است وسخت اما .از جواب دادن به شهدا سخت ترنیست.
اصلا همین چند شهید گمنامی که برفراز یکی از تپه های شهرمان مدفونند وما بعضی اوقات حتی توفیق نداریم زیارتشان برویم ...آن ها مگر دنیا را ،زندگی را ،پدر ومادر را دوست نداشتند که رفتند واین چنین شدند.مگر اجبارشان کرده بودندکه بروند .مگرآرزوها نداشتند.مگر پدران ومادرانشان آرزوی دامادی آن ها را نداشتند.اما رفتند تا ایران بماند...
نازنینم اگر میگویم که موی زن نباید پیدا باشد بدین جهت است که به ما میگویند عبد وبه او مولا وعبد باید مطیع محض مولایش باشد .خودش فرموده:
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ? 31?
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و اطراف روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان یا کنیزانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پایهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤ منان تا رستگار شوید. (31)
مولا فرمورده زینت زن صرفا برای شوهرش نمایان باشد وبس وکما اینکه امام نیز فرموده اند:
- سؤال از حضرت امام خمینى(ره): چنانچه زن با خود زینت داشته باشد مانند حلقه ازدواج یا انگشترى در دست یا چهره آراسته کرده باشد آیا واجب است وجه و کفّین را بپوشاند؟جواب:پوشاندن از نامحرم در فرض مذکور واجب است.(احکام بانوان ص 19)
6- سؤال از حضرت امام خمینى(ره): آیا سرمه کشیدن یا ابرو چیدن، انگشتر عقیق، ساعت، عینک طبى زیبا براى زنان زینت به حساب مىآید که پوشش لازم باشد؟جواب:هر چه در نظر عرف مردم زینت محسوب مىشود اظهار آن در برابر نامحرم جایز نیست.
حناى دست زن را اگر مرد نامحرم ببیند چه صورت دارد؟جواب:باید از نامحرم مستور کند
پس 2حالت دارد .ما یا عبدیم یا آزاد
اگر آزادیم پس هیچ ...نه ما با خدا کار داریم نه او با ما
اگر عبدیم پس هرآنچه او فرموده با ید عمل کنیم وبس. نه اینکه انتخاب کنیم آنچه راحت تر است.عمل کنیم ومابقی را ...
اخلاقمان ،رفتارمان،پوششمان همه وهمه بر مدار دین باشد ولاغیر