.....مهری نشسته بردلم

غم هجرش.....

    نظر

دلم برای صدایش تنگ شده است وبرای خنده هایش اما چه کنم که .....

گفتمش با غم هجرش چه کنم؟

گفت بسوز... بسوز...

گفتمش چاره این سوز بگو؟

گفت بساز... بساز...

 عزیز دل: اگر آرامشت به این است،ایرادی ندارد.میسوزم ومیسازم چرا که :

همیشه ماندن دلیل بر عاشق بودن  نیست خیلی ها می روند تا ثابت کنند که عاشقند

 سیـب سـرخی را بـه من بخشیـدو رفـت 

عاقبـت بر عشـق مـن خنـدیـد و رفـت

اشـک در چشمــان سـردم حلقــه زد

بـی مـروت گریـه ام را دیــد و رفـت

چشـم از مـن کنـد و دل از مـن بریـد

حـال بیمـار مــرا فهـمیــد و رفـت

بـا غـم هجــرش مــدارا مـی کنـم

گـر چـه بر زخمــم نمک پاشید و رفـت